در میان بنى اسراییل ، شخصى کشته شد که قاتل او معلوم نبود،: خداوند وحى فرستاد که گاوى را با صفات مخصوصى کشته ، یکى از اعضاى او را بر بدن مقتول بزنند تا او خبر از قاتل خود دهد. آن گاو نزد جوانى از بنى اسراییل بود که خداوند به این جوان عنایت کرد و صلوات را تعلیم داده بود.
منبع کتاب آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت
یکى از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)،
دوست داشت که آن حضرت را به خانه اش دعوت کند،
و به همین خاطر یک روز به همسرش گفت:
((آماده باش که امروز مى خواهم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه دعوت نمایم)).
اى آنکه بر تمام خلایق سر آمدى | در ارض مصطفى به سماوات محمدى(ص) | |
جا دارد آنکه فخر کند بر تو انبیاء | در مشرق زمانه توئى هور سرمدى |
منبع :کتاب قصص الرسول یا داستانهایى از رسول خدا (ص) |
یکی از شیعیان در بصره سالی ده شب در خانه اش دهه عاشورا روضه خوانی می کرد این بنده خدا ورشکست شد و وضع زندگی اش از هم پاشیده شد حتی خانه اش را هم فروخت .
نزدیک
محرم بود با همسرش داخل منزل روی تکه حصیری نشسته بودند یکی دو ماه دیگر
بنا بود خانه را تخلیه کنند ، و تحویل صاحبخانه بدهند و بروند . همسرش می گوید : یک وقت دیدم شوهرم منقلب شد و فریاد زد . گفتم : چه شده ؟ چرا داد می زنی ؟ گفت : ای زن ما همه جور می توانستیم دور و بر کارمان را جمع کنیم ، آبرویمان یک مدت محفوظ باشد ، اما بناست آبرویمان برود .
مردی بنام مخیلف به فلج مبتلا و سه سال مرضش طول کشید ، به مجالس عزای امام حسین (ع ) در محْمره حاضر می شد و به کمک مردم نشیمنگاه خود را روی دستها قرار می داد و به سختی جلوس می کرد و از همسری و اولاد ناتوان بود .
ماه محرم در حسینیه عزاداری حسینی بر پا بود روز هفتم محرم مرسوم بود که مصیبت آقا اباالفضل را می خواندند مخیلف چون پای خود را دراز می کرد زیر منبر به آن حال نشسته بود .
رسم بود وقتی که ذاکر بخواندن شهادت می رسید اهل مجلس از زن و مرد قیام می کردند و با نوحه و زاری بلهجه های مختلف و آهنگ عزاء لطمه به صورت و سینه می زدند همین که به جوش و خروش آمدند و فریاد وا عباسا بلند می شد در و دیوار مجلس هم گویا با عزاداران هم ناله بودند یک مرتبه دیدند
ادامه مطلب ...